رادی من

گپ و گفت رادي با مامان

عصر جمعه بود و مامان با رادي بهترين لحظه ها رو سپري مي‌كرد. رادي:   مامان من عاشق خونه مون هستم ، خيلي خيلي خونه مون رو دوست دارم و نمي‌خوام هيچ وقت تركش كنم. مامان: ما كه قرار نيست اين خونه رو ترك كنيم، اگر هم كهنه و كثيف بشه درستش مي‌كنيم. رادي: آره بازسازيش مي‌كنيم. مامان: فقط وقتي بزرگ شدي و ازدواج كردي، فكر مي‌كني بازم تو اين خونه جاتون بشه؟ رادي: نه ، ديگه اونوقت بايد براي خودم يه خونه بگيرم. مامان: ولي من دلم برات تنگ ميشه، قول بده اگه تونستي يه وقتايي بهم سر بزني. رادي: حتما، با كمال ميل، من هر روز با هليكوپترم ميام و بهتون سرمي‌زنم (لازمه بگم كه رادي خودشو در آينده ك...
25 آذر 1392

دردسرهاي بزرگ منشي

حدود يك ماه پيش، روز بعد از تعطيلات تاسوعا و عاشورا، وقتي به خونه برگشتم رادي گفت : "مامان امروز بايد شله زرد درست كنين" پرسيدم چرا؟ گفت: "چون به آقا سرويسمون(منظور راننده سرويس مدرسه شونه) قول دادم براشون شله زرد ببرم. " گفتم: "چه طور شد كه همچين قولي دادي؟!" جواب داد: آخه دو تا هم‌سرويسي ديگه مون براي آقا نذري آورده بودن ولي ما هيچ چي نبرده بودين" به رادي گفتم : " اين يه بار رو چون وعده كردي من برات شله زرد درست مي‌كنم ولي از اين به بعد بدون هماهنگي با من از اين قول ها نده" رادي قول مردونه داد و قضيه تموم شد. طفلكي خيلي استرس داشت كه يه وقت من قبول نكنم و پيش هم سرويسي هاش ضايع بشه. خلاصه شله زرد رو آماده كرديم و ...
24 آذر 1392

بد يا عالي؟!

چند روز پيش رادي تو هال مشغول نوشتن تكاليفش بود و من هم تو آشپزخونه مشغول كار بودم. صدام كرد و گفت : " شما مامان خوبي نيستين."  منم با اين فكر كه حتما از اعمال انظباط براي انجام تكاليفش ازم ناراحته، گفتم: "چرا؟" با شيريني معصومانه‌اي جواب داد: "آخه شما عالي هستين!"   ...
19 آذر 1392

واحد طول جديد

رادي عاشق لگو بازيه و اگه امكانشو داشته باشه از 24 ساعت شبانه روز 48 ساعتشو با لگو سر مي‌كنه. چند روز پيش بعد از ساعت‌ها كوشش و تلاش صدام كرد تا از كار جديدش رونمايي كنه.  رادي: مامان! نگاه كنين اتوبان طبقاتي صدر رو شبيه سازي كردم، طولشم 11 لگو كيلومتره!  ظاهرا بايد تو واحداي اندازه گيري سيستم متريك SI تجديد نظر بشه! ...
19 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادی من می باشد